7 لغتی که افراد با اعتماد به نفس آنها را از واژگان لغات خود حذف کرده اند.
زمانی که ما مضطرب و هیجان زده می شویم، شروع به استفاده از واژه هایی میکنیم که با آنها نمی توانیم احساساتمان را پنهان کنیم و این یک بدشانسی بزرگ است. چه کسی میخواهد مخاطبینش زمانی که تلاش میکند خونسرد و با اعتماد به نفس به نظر برسد متوجه اضطراب و تنش وی شوند؟
چه یک سخنرانی باشد یا یک ملاقات تک نفره، خیلی طبیعی است که با سکوت بین کلماتمان احساس ناراحتی کنیم، بنابراین، استفاده از کلماتی که به ادامه مکالمه کمک میکند اثرگذار خواهد بود. اما این روش در نهایت به مخاطب احساس دروغگویی، ناراحتی و یا آماده نبودن را القا میکند که شما میدانید هیچ کدام صحیح نیست.
خوشبختانه، شما میتوانید یاد بگیرید که دقیقا آن کلمات کلیدی چه چیزهاییست بنابراین، خیلی سریع میتوانید گفتار و نحوه ادای کلماتتان را در مکالمات و سخنرانی ها کنترل کنید.
واقعا
زمانی که مخاطبین شما داستانی را میگویند یا موقعیتی را توضیح میدهند، از پاسخ دادن با کلمه “واقعا” خودداری کنید.
استفاده از این پاسخ اینگونه به نظر میرسد که شما صداقت طرف مقابل را زیر سوال میبرید، که این مسئله میتواند اعتمادی که آنوها به شما دارند را زیر سوال ببرد. اگر نیاز به توضیح بیشتر درباره آن مسئله دارید به جای استفاده از کلمه واقعا حتما بگویید که درباره آن بیشتر توضیح دهید یا اینکه بعد از آن چه اتفاقی افتاده است و یا اجازه دهید که صحبت آنها تمام شود.
فقط یا تنها
گفتن واژه فقط اهمیت هرآنچه که میخواهید بگویید یا بر آن تاکید دارید را زیر سوال میبرد. این مثال را ببینید:
این تنها پروژه ای است که بر روی آن کار میکنم در مقایسه با این پروژه ای است که بر روی آن کار میکنم. جمله اول اثرگذاری و قدرت توانمندی های شما را کاهش میدهد.
بنابراین
تقریبا همه ما از واژه بنابراین استفاده میکنیم، اما گفتن “بنابراین”، اغلب این احساس را منتقل میکند که شما نسبت به مطلب بعدی منفعل هستید یا به نتیجه گیری رسیده اید. پس از این واژه استفاده نکنید تا شفاف تر و قدرتمندتر باشید.
اساسا
این واژه به شنوندگان این حس را میدهد که آنها مبتدی هستند در حالیکه اینگونه نیست. این واژه میتواند آزاردهنده باشد اگر در یک جلسه فوق رسمی و حرفه ای هستید و شما حس برتری خود را در توضیح یک مسئله با لغت اساسا نشان میدهید. به جای آن، فقط آنچه را که باید بیان کنید چرا که آنچه به نظر شما اساسی است شاید از نظر شنوندگان شما اساسی و مهم نباشد.
واضح و مشخص است
این واژه نیز همانند اساسا همان مفهوم را میرساند. شنیدن واژه واضح و مشخص است، منجر به تضعیف مخاطب میشود.
میدانید؟
کاملا قابل درک است که این واژه از کجا می آید. زمانی که گوینده میخواهد با مخاطب ارتباط برقرار کند بدون شک از این واژه استفاده میکند. اما وقتی مخاطب نمیداند شما از چه چیزی سخن میگویید همه چیز ناخوشایند به نظر میرسد. هر آنچه که نیاز است را بگویید و به آنها فرصت دهید که به شیوه مناسبی به شما پاسخ دهند.
معمولا/ اغلب
اگر مشغول به توضیح دادن یک رفتار معمول هستید مشکلی وجود ندارد، اما زمانی که درباره کاری که در آن تخصص دارید صحبت میکنید استفاده از آن منطقی نیست. اگر مشغول مذاکره درباره شرکت خود با یک سرمایه گذار هستید به هیچ عنوان نگویید “ما معمولا میفهمیم که مردم نسبت به این خصوصیت هیجان زده می شوند”، به جای آن کاربرانی را مثال بزنید که عاشق محصول شما هستند و بگویید مردم به شدت نسبت به این ویژگی در محصولات ما علاقه نشان میدهند.
در پایان روز، خیلی سخت است که کلمات خاصی را به طور کامل از واژگان خود حذف کنید، اما به یاد داشته باشید که هدفتان این است که با اعتماد به نفس به نظر برسید و با مخاطبین و شنوندگان خود در ارتباط صحیح قرار بگیرید. کاهش استفاده از این واژه ها به شما کمک میکند که با خودتان و کسانی که مخاطب کلام شما هستند ارتباط بهتری برقرار کنید.