در طول مصاحبه با این سوالات میزان خودآگاهی فرد را ارزیابی کنید.
برای خیلی از مدیران در پروسه مصاحبه، آزمایش کردن مهارتهای دشوار آسانتر از آزمایش کردن مهارتهای ساده است. زمانی که صحبت از شایستگی می شود، فرد می تواند مهارت لازم را نشان دهد، یا نه. با این حال، وقتی صحبت از خودآگاهی یا همدلی می شود، معیارهای ارزیابی بسیار کمرنگ تر می شوند.
خودآگاهی، صداقت و همدلی را از صفات حیاتی برای کارمند خود در نظر بگیرید که حتی شاید از دانش شغلی نیز مهمتر است. سوالی که پیش می آید این است که چگونه این شایستگی را تست کنیم؟ با یک سوال ساده و اما اساسی. به کسی فکر کنید که در محل کار با او دوست و صمیمی نبودید. به نظر شما آن شخص چگونه شما را توصیف می کند؟
این سوال در مصاحبه های زیادی پرسیده شده است. جواب های افراد به سه گروه کاملا مجزا دسته بندی میشود.
- از من میپرسید آنها چگونه من را توصیف میکنند؟ اوممم…
در بعضی از موارد، کاملا واضح است که فرد تا کنون دیدگاه شخص دیگری را در نظر نگرفته است و مشخص است که برایشان دشوار است که خود را از دیگاه دیگران ببینند و توصیف کنند. این نشان میدهد که همدلی شاید اولین پاسخ آن فرد در مواقع دشواری یا سردرگمی نباشد.
در این طبقه بندی، امتیاز از آن کسانی است که درنهایت پاسخ های صادقانه داده اند، حتی اگر در ابتدا با تردید و لکنت جواب داده اند، اما این یک پرچم قرمز جدی و مهمی است اگر آن فرد اصلا نتواند جواب این سوال را بدهد و یا شروع به تخریب دیگری کند (که بیشتر از آنچه بتوانید تصور کنید این اتفاق می افتد)
- اوه… آنها میگویند من واقعا باهوش هستم و وظایفم را به نحو احسنت انجام میدهم…
در این مدل از جوابها، فرد دیگر هیچ حرفی به جز صفات نیک برای گفتن ندارد. مثل این میماند که از او پرسیده شود، نقاط ضعف خود را بگویید؟ با پاسخ هایی مثل “خب من استانداردهای بالایی دارم” و یا “من بسیار سختکوش هستم” روبرو شوید. حتی اگر فرد دیگر در این فرضیه وی را ستایش کند، اینکه او هیچ صفت انتقادی از خود نمیگوید حس بی اعتمادی و عدم صداقت دارد.
وقتی اینها را از یک نامزد میشنوید، جمله مدیر موفق شرکت Lola.com تداعی میشود که میگوید: من از افرادی که نسبت به مهارتهایشان بسیار مطمئن هستند خوشم می آید، و اینکه نسبت به مواردی که در آنها قدرت ندارند فروتن هستند. من فکر میکنم که این خواسته زیادی است که از نامزدهای جوان داریم، پس من معمولا یک فرصت دوم را با پرسیدن اینکه آیا واقعا آنها هیچ انتقادی از شما ندارند میدهم و اگر آنها همچنان نمیتوانند یا نمیخواهند نکات منفی را بگویند، سوالاتی پیرامون صداقت آنها و در نهایت خودآگاهی آنها برای من شکل میگیرد.
- آنها می گویند من بعضی اوقات بی رحم هستم و می توانم قبل از فکر کردن عمل کنم…
سومین دسته از جوابها، پیرامون دوراندیشی و آینده است. اگر فرد هیچ گونه مشکلی با فکر اینکه آنها چگونه در نظر فرد سومی میرسند، نداشته باشند و یا حتی اگر از شخص درباره بازخورد سوال کنیم و او بتواند صفات و نکات واقعی را بیان کند، قطعا نشانهای مثبت است از توانایی او در همدلی کردن که درباره خودآگاهیشان مطالب زیادی را آشکار میکنند. در کل، کسانی که اینگونه جواب میدهند همچنین به صورت فعال بازتابی هستند از فرصتشان در برخورد و کار با دیگران.
این سوال برای من به عنوان مصاحبه گر بسیار روشنگر و هدایتگر است.
اگر میخواهید که از این سوال در پروسه مصاحبه استفاده کنید، برای موثرتر شدن آن کمی چارچوبش را عوض کنید.
- در نظر بگیرید که سوال را با این عبارت شروع کنید که همه ما کسانی را در محیط کار میشناسیم که با آنها صمیمیت و دوستیای نداریم. این عبارت کمی شرایط را نرمال میکند تا افراد راحتتر باشند و جوابهای صادقانه ای بدهند، مخصوصا اگر استرس آن فرد مشهود باشد.
- میتوانید قبل از رفتن به نیمه دوم سوال، بپرسید که شخص خاصی را مد نظر دارید؟ این ترفند تضمین می کند که آن فرد از یک شخص واقعی استفاده کند و نه فرضی.
- به وی فرصتی برای فکر کردن بدهید. زیرا این سوال اغلب غیرمنتظره به نظر می رسد و اگر احساس کردید که او با عجله دارد چیزی را سرهم میکند که سریع جواب دهد، بگویید که زمان دارد تا اندکی فکر کند.
به راستی، حتی خود ما شاید فراموش کرده باشیم که سالها قبل در مصاحبه کاری خودمان به این سوال چه پاسخ هایی داده ایم اما قطعا از اثرات و مفید بودن استفاده از آن برای مصاحبه های آتی با افراد بهره خواهیم برد.
منبع: inc.com