برای موفقیت در اولین تجربه مدیریت چه باید کرد؟
چالشهای یک فردی که برای بار اول رهبری را بر عهده میگیرد واقعی و گسترده است که یا در آن غرق میشوند یا نجات پیدا میکنند. یا یاد میگیرند که چگونه مدیر موفقی شوند و یا سرخورده شده و به انزوا فرو میروند و دیگر هرگز سمت رهبری و مدیریتی را برعهده نمیگیرد.
چند بار می بینید که افراد با عملکرد بالا به نقش های رهبری ارتقا می یابند؟ مهارتهایی که فرد را قادر به انجام کارهای سطح بالا می کند به ندرت همان مهارتهایی است که از آنها به عنوان یک رهبر تأثیرگذار حمایت خواهد کرد. وقتی کسی قدم در راه نقش رهبری میگذارد. آنها به احتمال زیاد رفتارهایی را که باعث نگرش مثبت و رفتارهایی که منجر به موفقیت می شود، به ارمغان می آورند.
قدم گذاشتن در راه مدیریت یکی از شجاعانه ترین تصمیم هایی است که یک نفر در کار خود میگیرد. در دنیای دیجیتال امروز نوع دیگری از رهبری لازم است. رهبری که پیوسته با حمایت از افراد و سازمان با نیت رشد و دنبال کردن اهداف برای گسترش توانمندی ها، همکاری و تقویت وابستگی متقابل، ایجاد فرصت برای سایرین و تعهد و انگیزه برای میریت بهتر، به هدایت افراد میپردازد.
هیچ کس از رویارویی با چالش ها در امان نیست. رهبران جدید باید مشکلات را درک کنند، تشخیص دهند که چه کاری باید انجام شود و چگونه بر روی سازمان اثر بگذارند. اگر به تازگی رهبری را به دست گرفته اید با ما همراه باشید تا به شما کمک کنیم به مرحله بعدی برسید.
- انتقال را دست کم نگیرید
بسیاری از سازمانها پشتیبانی لازم را برای انتقال رهبران و جایگزینی آنها با افراد جدید را فراهم نمیکنند. طبق گزارشی که Globoforce منتشر کرده است، 47 درصد مدیران وقتی که وظیفه رهبری جدیدی را بر عهده میگیرند هیچ گونه آموزشی نمیبینند. برنامه های توسعه و آموزش های الکترونیکی باید ماه ها قبل از انتقال صورت گیرد تا مهارتهای مدیریتی در آنها طی هدایت منظم ساخته شود.
- مدیریت و رهبری یک مسیر تمام نشدنی است
همانگونه که مالکوم گلدول در کتابش با نام Outliers ذکر میکند، 10000 ساعت طول میکشد تا یک دانش تبدیل به مهارت شود. سازمان ها میتوانند با تمرکز بر ایجاد مسیرهای توسعه رهبری که چندین سال طول می کشد، از توسعه مهارتهای رهبری حمایت کنند. مثل تمام شغل ها، مدیریت نیز نیازمند فرصت های مداوم برای تمرین، توانمند شدن و تجربه های دنیای واقعی است. سازمان باید ابزارها و فرهنگی را فراهم کنند که این اتفاق بیفتد. آنها با جستجوی فعالانه برای به دست آوردن تجربیات برای به کارگیری مهارت ها و ایجاد عادت برای جمع آوری بازخورد در مورد پیشرفت، خود را به عنوان یک رهبر خودمحور قرار می دهند و تجسم بازتاب خود در مورد چگونگی پیشرفت آنها را نشان می دهند.
- هیچ نقطه پایانی وجود ندارد
هیچ مدیری هیچ گاه به نقطه پابان نمیرسد. حتی وقتی رهبران در صنعت خود به عنوان یک مقام یا رهبر ایده ها و افکار تبدیل می شوند، محیطی که آنها در آن فعالیت میکنند، به احتمال زیاد تغییر خواهد کردگ. مدیران باید مجموعه ای از انتظارات جدید و طرح توسعه مهارت ها را خلق کنند که حضور و تاثیر خود را در این جهان در حال تغییر نشان دهد.
- رهبران برای مردم کار میکنند
اکثر کسانی که برای بار اول مدیر شده اند فکر می کنند که قدم گذاشتن در نقش رهبری، پایان راه است. اما حقیقت این است که این تازه شروع کار است. به عنوان یک رهبر باید بفهمید که کارمندتان در حقیقت چه میخواهد. نیازهای متفاوت برای افراد مختلف حکم مشوق دارد. برای بعضی جایگاه و قدرت انگیزه ایجاد میکند، بعضی از اینکه زمان بیشتری را با خانواده بگذرانند انگیزه میگیرند و برخی از کار کردن در دفتر کاری بزرگ و معروف.
با کاوش اینکه چه چیزی ذاتا افراد تیم شما را پرانگیزه میکند، رهبران هوش عاطفی خود را با گوش کردن، همدردی و توانمندسازی کارمندانشان بالا میبرند. بهترین رهبران عالی ترین مربیان هستند زیرا تمام سرزنش ها را میپذیرند و تنها اعتبار می بخشند.
- مهربانی اثر بیشتری دارد
وقتی صحبت از هدایت و رهبری تیمی میشود، شفقت و همدلی از خصوصیات کم ارزش است. اگر مدیران از خودشان مطمئن باشند و درون امنی داشته باشند به جای خرد کردن دیگران آنها را بالا میکشند. وقتی عمیقا به افراد تیمتان اهمیت میدهید، بر روی صندلی برنده نشسته اید. کمپانی هایی که تمام ابزار و نرم افزارهای لازم را برای کنترل کردن نحوه سفر کردن افراد مختلف در اختیار دارند اما هنوز واقعا به افراد تیم خود اهمیت نمیدهند، در نهایت شکست خواهند خورد.
- اعتماد ارزشمندترین دارایی شما است
چند بار می شنوید که مدیر محدودیت هایی را در اطراف کارمندان خود ایجاد می کند و پس از کسب اعتماد رهبر، آنها را ترک می کند؟ بسیاری از مدیران یا از ضررهای كوتاه مدت كه با اعتماد کردن می آیند می ترسند یا از اینکه كارمندانشان بهتر از آنها باشند، بنابراین ترس به عضوی ثابت در تصمیم گیری های او تبدیل می شود. چه می شود اگر ما این عقیده را نادیده بگیریم و اعتماد نامحدود را به عنوان پایه و اساس هر رابطه حرفه ای بپذیریم و سپس در صورت انجام کاری آرام آرام آن اعتماد را از بین ببریم.
- مکالمه های شجاعانه داشته باشید
در هنگام برخورد با افراد کم کار اما با استعداد، مدیران باید به زیرساختهایی که باعث درخشش آنها میشود نگاه کنند. شاید شخص در بخش اشتباه قرار داشته باشد. شاید مدیر سؤالات درست نپرسیده باشد. آنچه مهمتر است این است که چگونه با کارمندتان در مورد اینکه رهبر و شرکت چگونه می توانند به آنها در موفقیت کمک کنند گفتگو می کنید. رهبران قوانینی را ایجاد می کنند و قدرت تغییر آنها را دارند.
- تجربه کارکنان بهتر است
این مسئولیت رهبر است که تمرکز بر اهداف بلند مدت را بازچینی کند. رهبران باید کارمندان را تشویق کنند تا ضمن تسهیل بهبود و توسعه، بتوانند بیشتر در آنچه مهارت دارند تمرکز کنند. با انتقادهای شفاف و قابل انجام، به کارمند اجازه دهید تا بازخورد سازنده ای را بشنود که می تواند منجر به تغییر مثبت شود.
هنگامی که بازخورد می دهید، به بحث و گفتگو درباره آنچه اتفاق افتاده است تمرکز کنید و به جای تمرکز روی کارمندان که کار اشتباهی انجام داده اند، به واقعیت ها تکیه کنید. این یک فرصت عالی برای یک رهبر است تا بتواند راه حل هایی را با همراهی کارمندش در این مسیر تغییر دهد.
- رهبران، رهبر میسازند
بهترین هدیه ای که یک مدیر میتواند به شما بدهد این است که از شما یک مدیر بسازد که جایگزین شما شود. پیش گرفتن این متد فرصتی را برای مشارکت کنندگان ایجاد می کند که بایستند و دیده شوند. رهبران، رهبرهای بیشتر میسازند و این فرصت را برای فرد دیگری فراهم میکنند که به سطح حقیقی خود برسد که هدیه ای فوق العاده است.
منبع: entrepreneur.com